شکوفه های لبخند

مری آن کوتون در منطقه ی دورهام کنونی در انگلستان در سال ۱۸٣٢در خانواده اي فقير به دنیا آمد. پدرش کارگر معدن بود و در حادثه ی ریزش معدن از دنیا رفت. مری زمانی یتیم شد که بسیار کوچک بود. طولی نکشید که مادرش ازدواج کرد و او تا شانزده سالگی همراه مادر و ناپدری اش روزگار گذرانید. سپس به عنوان یک خدمتکار و پرستار سالمند در خانه ی پیرزن ثروتمندی مشغول به کار شد. زندگی در خانه ی آن پیرزن متمول و دیدن اوضاع و احوال او باعث شد تا مری حریصانه فقط به دنبال یک چیز باشد؛ پول. 

او با ویلیام موربای ازدواج کرد. در 21 سالگی پنج کودک به دنیا آورد. همه ی فرزندان او جز یک دختر به نام ایزابلا از دنیا رفتند. بیماری همه ی آن ها ناراحتی های معده و روده تشخیص داده شد. این اتفاق ناگوار منجر شد تا موربای همراه همسرش مری و دخترش ایزابلا به شهر دیگری نقل مکان کنند و به جنوب شرقی انگلستان بروند تا شاید بتوانند زندگی جدیدی آغاز کنند و زخم های گذشته و اندوه فرزندانشان را به فراموشی بسپارند. مری در آنجا صاحب سه فرزند شد؛ اما دو فرزند او همراه ویلیام موربای بر اثر همان بیماری لعنتی از دنیا رفتند. درد معده،استفراغ، ضعف و زرد شدن تمام بدن.

 
مری و دو فرزندش از آن شهر مهاجرت کردند و توانستند با مبلغی که بیمه در اختیار آن ها قرار می داد، زندگی کنند. طولی نکشید که مری با مهندس جورج وارد ازدواج کرد. مهندس جوان نیز در همان سال نخست زندگی با مری از دنیا رفت. علت مرگ او نیز اختلال در سیستم گوارشی تشخیص داده شد. یکی از دو فرزند باقی مانده او نیز بر اثر همان بیماری کشنده مرد. اینک مری به مقدار زیادی پول بیمه دست یافته بود. 

البته ایزابلا دختر مری و ویلیام موربای هم به همین شکل از دنیا رفت. 

مری با مردی به نام جیمز رابینسون ازدواج کرد. صاحب دختری شد و نام او را ایزابل گذاشت. ایزابل هم به همان بیماری دچار شد و از دنیا رفت. جیمز رابینسون البته خوش شانس تر بود. یک روز مری که در حال سرقت از کیفش بود را غافلگیر کرد و طلاقش داد. او متوجه شد که مری مبلغ قابل توجهی پول در بانک دارد. 

مری بعد از طلاق با پیر دختر مهربانی به نام مارگاریت کوتون آشنا شد. مارگاریت قصد ازدواج داشت. از این روی، نمی توانست فرزندان یتیم برادرش را نگهداری کند و از سوی دیگر برای برادر تنهایش به دنبال هم صحبت می گشت. او با دیدن مری فکر کرد که او می تواند همزمان مادری دلسوز و همسری فداکار باشد، این گونه بود که مری به ازدواج فردریک کوتون درآمد. هنوز چند روزی از ورود مری به آن خانه نمی گذشت که مارگاریت بر اثر بیماری معده درگذشت. حاصل ازدواج مری و فردریک پسری به نام رابرت بود. اما فردریک و رابرت هم پس از مدت کوتاهی بر اثر اختلال در سیستم گوارشی از دنیا رفتند. 

اجازه بدهید تا داستان مری آن کوتون را در همین جا به پایان ببریم و به این سؤال پاسخ دهیم که مری آن کوتون اولین قاتل زنجیره ای زن انگلستان چگونه به دام افتاد!؟

او به نزد پزشکی رفت تا به عنوان پرستار برای او کار کند. مری باید از زن مبتلا به آبله نگهداری می کرد. پسر مری در این مدت دچار بیماری معده شد و از دنیا رفت. پزشک به این موضوع شک کرد زیرا تا چند ساعت پیش پسر مری را دیده بود که در کمال صحت و سلامت به سر می برد. او به سرعت پلیس را در جریان گذاشت. پس از تحقیق پلیس دریافت که پسر او بر اثر خوردن مقدار زیادی سم آرسنیک از دنیا رفته است. 

پلیس پس از تحقیقات متوجه شد که آن کوتون تاکنون سه همسر و یازده فرزند خود را به علاوه هفت تن دیگر را به یک شیوه قربانی کرده است. او آرسنیک را در قهوه یا چای می ریخت و در ضیافت های خانوادگی و دوستانه به قربانیانش می نوشانید. این قاتل بی رحم اعتراف کرد که از کشتن قربانیان خود لذت می برده است. بارزترین انگیزه قتل های او مال اندوزی و دریافت پول بیمه بوده است. نام مری آن کوتون به عنوان اولین قاتل سریالی در انگلستان ثبت شده است. از آنجا که او همیشه عزادار فرزندان و همسرانی بود که خودش می کشت به او لقب بیوه ی سیاه پوش داده اند. به او ملکه ی آرسنیک نیز گفته می شود. 

Mary Ann Cotton
Mary Ann Cotton :England first serial killer